محمدرضا زحمت‌کش گلیان

ܩܫܠܩܢ
محمدرضا زحمت‌کش گلیان

سلام من یک معلم هستم و قراره با هم تو این وبلاگ کلی چیز یاد بگیریم. از تجربیاتم گرفته تا علم و دانشی که از مطالعه و فعالیت‌ در حوزه‌های مختلف بدست آوردم را با شما به اشتراک خواهم گذاشت.

محورهای اصلی این وبلاگ:
⭐ نقد کتاب
⭐ گزیده سخن
⭐ شعر و آهنگ
⭐ روانشناسی کودک

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدرضا زحمت‌کش گلیان» ثبت شده است

۰۱
مهر

کجا رفتی؟


دلم در حسرت آن شب هنوزم هست، کجا رفتی؟
نبودی، آمدی، آتش شدی و مست، کجا رفتی؟
تو را در خواب دیدم، در نگاهت نور آغوشی
که بودی محرم جانم، شدی چون هست، کجا رفتی؟
زدم دل را به دریایی که موجش از تو می‌آمد
تو بودی ساحلم، تنها شد این دل خَست، کجا رفتی؟
پرسیدم بی‌صدا از تو: چرا دل را شکستی باز؟
نگاهم را ندیدی، چشم‌هایت بَست، کجا رفتی؟
من از عشقت گذشتم، از غرورم، از تمامم هم
تو رفتی بی‌خبر اما، منم آن عاشق بی‌دست، کجا رفتی؟
جهانم را به نامت کرده بودم، سوختم خاموش
تو گفتی می‌روی، بی‌بَست و بی‌پیوست، کجا رفتی؟
نماندی، با خودت بردی امید و عشق و رویا را
دلم یک کوچه ماند تا تو، دگر کافیست، کجا رفتی؟


آهنگ‌سازی: AI
شاعر: محمدرضا زحمت‌کش گلیان
  • محمدرضا زحمت‌کش گلیان
۱۹
بهمن


معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت: تو در امتحان نمره ۹ گرفتی. تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی نگرفته است پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود، سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم، می‌شود... می‌شود یک نمره به من ارفاق کنید؟

خانم معلم با عتاب مادرانه‌ای سرش را تکان داد و گفت: یک نمره ارفاق کنم؟!! این ممکن نیست. من طبق جواب‌هایی که در برگۀ امتحانت نوشته‌ای به تو نمره داده‌ام او اضافه کرد:

نگران نباش!!

من که نمی‌خواهم به خاطر ضعفت در امتحان، تو را تنبیه کنم. تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمرۀ بهتری بگیری، پسر با صدایی که نشان می‌داد خیلی ترسیده است، گفت:

اما مادرم کتکم می‌زند. خانم معلم ساکت شد. او آرزوی والدین را درک می‌کرد که می‌خواهند بچه‌هایشان بهترین نمره‌ها را کسب کنند و موفق باشند؛ از طرفی نمی‌توانست در برابر بچه‌های بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، بی‌تفاوت باشد. اما یک موضوع دیگر هم بود. او می‌دانست که کتک خوردن بچه‌ها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمی‌کند و حتی تأثیر منفی آن ممکن است آن‌ها را از تحصیل بازدارد. نمی‌دانست چه تصمیمی بگیرد. یک نمره ارفاق بکند یا نه!؟

او در کار خود جداً اصول را رعایت می‌کند. اما به هر حال قلب رئوف مادرانه هم داشت نگاهی به پسرک کرد. هنوز تمام تن پسرک از ترس می‌لرزید و به گریه هم افتاده بود عاقبت رو به پسرک کرد و با صدای ملایمی گفت:

ببین! این پیشنهادم را قبول می‌کنی یا نه؟  من به ورقه‌ات یک نمره «ارفاق» نمی‌کنم. فقط می‌توانم یک نمره به تو «قرض» بدهم. تو هم باید در امتحان بعدی ۲ برابر آن را، یعنی ۲ نمره، به من پس بدهی. خوب است؟

پسرک با شادی غیر قابل وصفی گفت:

چشم! من حتماً در امتحان بعدی ۲ نمره‌ به شما پس می‌دهم او با خوشحالی از خانم معلم تشکر کرد و رفت.

از آن پس برای این که بتواند در امتحان بعدی قرضش را به خانم معلم پس بدهد، با دقت زیاد درس می‌خواند. تا این که در امتحان بعد نمرۀ بسیار خوبی کسب کرد. از طرف مدرسه به او جایزه‌ای داده شد. وقتی در مراسم اعطای جایزه نگاهش به خانم معلم افتاد، از دیدن لبخندی که معلمش به او می‌زد، احساساتی شد و گریه کرد از پسِ آن «درس» که خانم معلم به او داده بود، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و وارد دانشگاه شد او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف می‌کند و از بازگویی آن همیشه هیجان زده می‌شود. زیرا می‌داند که نمره‌ای که خانم معلم به او قرض داد، سرنوشتش را تغییر داد. آن پسرک جوان اکنون پولدارترین مرد جهان است: 

بیل گیتس 


مراقب تأثیر تصمیماتمان بر سرنوشت افراد باشیم.

گاهی هیچ تصمیمی به اندازه‌ی بخشش مؤثر نیست.

  • محمدرضا زحمت‌کش گلیان
۰۷
بهمن

علم بهتر است یا ثروت؟


پول را از هر راهی می‌توان بدست آورد اما این دانش است که ستودنی است و احترام برای فرد به ارمغان میاره. احترام به معنای واقعی چه در باطن و چه در ظاهر باید دارای یک ارزش باشد. آنکسی که از نعمت ثروت غنی و از نعمت علم بی‌بهره است، با خود چنین می‌پندارد که؛ «من انسان بزرگی هستم که همه مرا مورد احترام خود قرار می‌دهند» امّا این فرد نمی‌داند که آن احترام از سر نیاز و یا چاپلوسی است و در باطن فاقد هرگونه ارزش است. لذا هر کودکی که برای مقدار کمی درآمد بیشتر که با خود به خانه می‌آورند تا به خانواده خود کمک کنند.این کودکان مدرسه را فدای آن درآمد ناچیز کرده‌اند، و این مقدار درآمد ناچیز باعث می‌شود که یک دانشمند کمتر در ظهور کند و این برای غرور، افتخار و اعتبار ملی ما آسیب زا خواهد بود.

 

  • محمدرضا زحمت‌کش گلیان
۲۷
آبان


یک مدیر نالایق آن کسی است که وقتی از کنار کلاسی ساکت و منظم عبور می‌کند با خود چنین می‌پندارد؛ «چه معلم مقتدر و با مهارتی که کلاس منظم و ساکتی این چنین دارد» و هنگامی که آن مدیر از کنار کلاس شلوغی عبور می‌کند با خود می‌گوید؛ «چه معلم بی‌عرضه و کم سوادی که نمی‌تواند کلاسی را مدیریت کند» امّا آن مدیر نکته‌ای را فراموش کرده!!! که زنبورها در کندوی خود سخت در تلاش اند تا فرآیند تولید عسل را به پایان برسانند. و این فرایند پر زحمت، فعالیت شبانه روزی و تعامل زیادی را مطالبه می‌کند و همواره با سروصدای زیادی همراه است، لذا کلاسی خوبه که در آن آموختن و تولید علم در جریان باشد، حتی اگر آن کلاس شلوغ و پر سروصدا باشد.
  • محمدرضا زحمت‌کش گلیان
۰۹
آذر
عکس نمایه1

سلام!👋 به وبلاگ من خوش آمدید

من محمدرضا زحمت‌کش گلیان هستم؛ معلمی که از کودکی عاشق یادگیری و انتقال تجربه بوده و حالا اینجا هستم تا دنیایی پر از علم، تجربه، کتاب و روانشناسی کودک را با شما به اشتراک بگذارم.

این وبلاگ جاییه برای:

✨ نقد و معرفی کتاب → تا با هم ببینیم کدام کتاب ارزش خواندن دارد و چه نکاتی می‌تواند به زندگی ما اضافه کند.
✨ شعر، آهنگ و گزیده سخن → جایی برای ثبت حس‌ها، اشعار و جمله‌هایی که به دل می‌نشینند.
✨ روانشناسی کودک → تا یاد بگیریم کودکان را بهتر بشناسیم و عمیق‌تر با دنیای آن‌ها ارتباط بگیریم.
✨ تحقیق و پژوهش → نتایج پژوهش‌ها و تحلیل‌هایی که می‌تواند دید تازه‌ای به شما بدهد.

🌱 هدفم از ساخت این وبلاگ اینه که شما وقتی اینجا می‌آید، چیزی برای فکر کردن، یاد گرفتن یا حتی فقط لبخند زدن با خودتون ببرید. من باور دارم که یادگیری یک مسیر مشترک است، نه یک مقصد. پس خوشحال می‌شم شما هم تجربه‌ها، نقدها و حتی احساساتتون رو با من و دیگران به اشتراک بگذارید.
به جمع کوچک اما پرانرژی ما خوش آمدید 💚
  • محمدرضا زحمت‌کش گلیان